میخواستم خاطر پدر را در حد فاصل پلک زدن تصویر کنم، آن زمان هنوز نمیدانستم که تصاویر از آینده خبر میدهند. عکسهای من همچون پرتونگاریهای پدر درلایهای دیگر، پس زندگی را ترسیم میکردند.
وقتی پدر گفت: «سرطان»، سرگیجه زندگی را در بر گرفت. تنشها مرزی شد میان من، او و زندگی. تلاشها برای نزدیکی به او، خود فاصله را بیشتر میکرد. بیماری پدر، من را وارد وهمی کرد که پس از آن، زندگی همانند بندبازی بین واقعیت و خیال بود.
تهران، ایران | مرداد 1397
Me@kasrazahedi.com
© 2024 Kasra Zahedi